سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است . [امام علی علیه السلام]
ولایت عشق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» غزلی از استاد حسن زاده آملی

خرّم آن دل‌که بود در حرم دلدارش
خنک آن‌دیده که دارد شرف‌دیدارش
سر تسلیم بنه درقدمش بی‌چه?‌وچون
بسرم کار همین است‌و مکن انکارش
پیر دانای‌من آن دُرج گهرهای سخن
که مرا آب حیاتست همی گفتارش
گفت جز?تخم?حضوری ندهد?بار?وصال
خواجه?‌در?ملک?دل?این?تخم?سعادت?کارش
بوالعجب?خانة?پرنقش?‌و?نگاری?است?جهان
صنع نقّاش ببین و هنر معمارش
وارداتی?که?به?دل?می­رسد?از?مکمن?غیب
ار بود همنفسی بوکه کنم اظهارش
رهروان سوختة ‌بی‌سر و ‌بی‌سامانند
شرر عشق  ببین و اثر اطوارش
عشق‌آن دریتیمی است‌که درملک‌وجود
هرکجا می‌نگرم گرم بودبازارش
ازکران تا به کران طلعت جانانة اوست
از عیان تا به نهان مصطبة آثارش
ز تجلاّی جمالش همه شیدایی او
گل او بلبل او گلبن اوگلزارش
به تمنّای وصالش همه اندر تک و پوی
نجم سرگشتة او مهر و مه دوّارش



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد حسنی ( یکشنبه 87/6/31 :: ساعت 3:53 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

من دیوانه ام
منطق چیست ؟!
قهوه تلخ
شما کجا بودید؟
رفیق جان من دوره ی رفاقت نیست
بابا نان ندارد
دردهای من
6بزرگتر از 162
به مناسبت حماسه 22خرداد
آیت الله بهجت به دیدار حق شتافت
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
[عناوین آرشیوشده]